مارو باش که روی چه درختی
اسم مونو جا میذاشتیم


قسمی که جز اون دوتا چشمت
نا مسلمون که نداشتیم


از تشنگی مردیم سر ظهر
آب نا اهل و نخواستیم


گفتیم که تو از جنس نظرکرده ی ابری و می باری
به هوای تو  چراغ حرمت رفیق و کشتیم ، نا رفیق
چون برای حجله مون ، می خواستیم مهتاب و بیاریم


ماروباش...
مارو باش ، اینارو باش


به هوا داری تو  شیشه میخونه رو با سنگ شکستیم
سنگ و شیشه اگه دشمن منو تو که موندگاریم


ماروباش ...
مارو باش اینارو باش
مارو باش که روی چه درختی


اسم مونو جا میذاشتیم
اسم مونو جا میذاشتیم

پی نوشت: من این وبلاگ رو حدود ۵ .۶ سال قبل ساختم و الان واقعا برگشتم به اون دوران ...