ما رو باش ... اینا رو باش ...
مارو باش که روی چه درختی
اسم مونو جا میذاشتیم
قسمی که جز اون دوتا چشمت
نا مسلمون که نداشتیم
از تشنگی مردیم سر ظهر
آب نا اهل و نخواستیم
گفتیم که تو از جنس نظرکرده ی ابری و می باری
به هوای تو چراغ حرمت رفیق و کشتیم ، نا رفیق
چون برای حجله مون ، می خواستیم مهتاب و بیاریم
ماروباش...
مارو باش ، اینارو باش
به هوا داری تو شیشه میخونه رو با سنگ شکستیم
سنگ و شیشه اگه دشمن منو تو که موندگاریم
ماروباش ...
مارو باش اینارو باش
مارو باش که روی چه درختی
اسم مونو جا میذاشتیم
اسم مونو جا میذاشتیم
پی نوشت: من این وبلاگ رو حدود ۵ .۶ سال قبل ساختم و الان واقعا برگشتم به اون دوران ...
+ نوشته شده در یکشنبه دوازدهم دی ۱۳۸۹ ساعت 21:45 توسط م
|