سلام دوستان . امیدوارم خوب باشید . من الان در نمایشگاه کتاب هستم و بصورت آنلاین دارم برای شما مطلب مینویسم!

خب تا چند دقیقه قبل این معتاد( فرناز هم اینجا بود و محض اینکه این رفت ، اینترت من وصل شد!)

خب خیلی گشتیم توی نمایشگاه ولی تا این لحظه نتونستم حتی یک کتاب هم بخرم!

نمیدونم چرا هرجایی که میریم فقط کتب مذهبی هست امسال! شاید باورتون نشه ، ۱۰ سالن که در سر دربش زده ناشران عمومی ، ولی فقط کتب مذهبی یا نهایتا تاریخی و ادبی هست و من خودم رو کشتم ولی نتونستم یک کتاب درباره جغرفیا و زمین شناسی و ... گیر بیارم!

البته الان دوباره دارم میرم طبقات بالا تر شاید جای غرفه ها عوض شده باشه!

 در هر حال ، هوا گرمه و خفه است و داخل سالن ها هم خیلی هوا گرفته و خفه است . نمیشه نفس کشید!

میخواستم چند تا عکس هم از نمابشگاه بگذارم ولی چون کابل گوشیمو نیاوردم ، نمیشه عکسایی که خودم گرفتمو قرار بدم .

 

راستی اینترنت مجانیه ها!  یعنی اس ام اس میفرستی و برات یوزر پس بصورت شبکه بیسیم وایرلس میفرستند. البته در ۹۰ درصد از جاهای نمایشگاه ، آنتن نمیده!

 

خب من برم دیگه .... امشب عکس های خودمو از نمایشگاه میگذارم. موفق باشید ....

 

ادامه.... (بعد نوشت)

باورتون میشه حتی یک کتاب هم نخریدم!  یعنی کتاب مفید و یا جدید ، نبود که بخرم! توصیه میکنم اگر نرفتید نمایشگاه ، اصلا نرید! امسال خیلی سردرگم و بی خاصیت بود .

سالن های ناشران عمومی که بیشترین و پرتعدادترین بودند ، فقط و فقط کتب مذهبی و ادبی و تاریخی بود و دیگر هیچ!!! من پارسال کلی کتاب فلسفه و دین و اخلاق و ... گرفتم ولی هنوزم که هنوزه ، بیشترش رو فرصت نکردم بخونم!

سالن های دانشگاهی رو هم برده بودن سر راه چادر زده بودن! هیچی هم مشخص نبود! همش کتب تست و آموزشی بود .

کتب خارجی هم اصلا جالب نبود و همش کتابهای تکراری سال های قبل بود .

البته من گفتم هوا گرم بود ، هوای داخل نمایشگاه خفه بود ولی بیرون اتفاقا هوا خنک بود .

چند تا عکس گرفتم که این فرناز میخواست که به دروغ بگه عکس های رو خودش رفته! ولی با واکنش عده زیادی از عابرین پیاده و طرفداران من مواجه شد  ولی ملت خودش میداند که چه کسی میتونه اینطوری عکس بگیره!  

این عکس ، پر از خاطره های قدیمیه  برای من ، یاد باد آن روزگاران ، یادباد...

 

این عکس برای نمایشگاه امساله

 

اینم همینطور ، جالبه که مقایسه عکس پارسال از همین جا دقیقا ، میزان ساخت و ساز های مصلی ، پیشرفت خاصی نکرده!

نکته خنده دار!: یه نکته جالب دیگه هم که بعد از غذا رفتیم داخل استراحتگاه ، به زور یه صندلی خالی گیر آوردیم  و یه آقای میانسال شیرازی اونجا بود و گفت از شیراز اومده ، من لپ تاپ رو بیرون آوردم که آپ کنم ، خلاصه شروع کردم به خوندن آخرین نظرات وبلاگم ولی دیدم ، به به اینم کلشو کرده  و داره نظرات شما رو میخونه! این شروع کرد سوال پیچ کردن ، گفت شما توی نمایشگاه کار میکنید؟ منم گفتم بله!  گفت آفرین آفرین ، ایشون چی؟ (فرناز) گفتم ایشون فامیل و همکار هستند و در خبرگزاری ایرنا فعالیت میکنند ، گفت آفرین آفرین ، افرادی که هنرپیشه و بازیگر سینما و ... هستند ، اکثرا خلافکار هستند!  ولی مطبوعاتی ها مثل شما ، اکثرا ، آدم های فهمیده و خوبی هستند! منم کلی داشتم حال میکردم ، گفتم ، بله واقعا ... این هنر پیشه ها همشون خلافکارن  ، من و فرنازم هی داریم یواشکی میخندیم  

واقعا بعضی از مردم چقدر ساده هستند ، اگر من میگفتم ، مدیر نمایشگاه هستم هم قطعا باور میکرد!  خلاصه موقع خداحافظی کلی از زیارت ما ، ابراز خرسندی کرد و برای آینده ما  و کشور ، آرزوی موفقیت و سلامتی کرد!

 

موفق باشید